توبه من خندیدی ونمیدانستی من به چه دلهره سیب رااز باغچه ی همسایه دزدیدم باغبان ازپی من تنددوید سیب رادست تودید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده ازدست افتاد به خاک وتورفتی وهنوز سالهاست که درگوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان میدهد آزارم ومن اندیشه کنان غرق این پندارم که چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت من به توخندیدم چون میدانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب رادزدیدی پدرم از پی توتنددوید ونمیدانستی باغبان همسایه پدرپیرمن است من به توخندیدم تا که باخنده ی خود پاسخ عشق تورا خالصانه بدهم بغض چشمان تولیک لرزه انداخت به دستان من وسیب دندان زده ازدست من افتاد به خاک دل من گفت برو چون نمیخواست به خاطربسپارد گریه ی تلخ تورا ومن رفتم وهنوز سالهاست که درذهن من آرام آرام حیرت وبغض تو تکرار کنان میدهدآزارم ومن غرق این پندارم که چه میشد باغچه کوچک ماسیب نداشت
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
سخت ترین دوراهی دوراهی بین فراموش کردن وانتظاراست گاهی کاملافراموش میکنی وبعدمیبینی بایدمنتظرمیماندی وگاهی انقدرمنتظرمیمانی که میبینی زودترازاین هابایدفراموش میکردی.دوستان تنهای من به وبلاگ دختران تنهاخوش امدید.
Archivesشهريور 1391مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 Authorsaysa Links
ساعت رومیزی ایینه ای
SpecificLinkDump
نسیم جون |